ﭼﯿـﺰﮮ ﻧـﻮ ﺑﯿـﺂﻭﺭ ,
ﺣـﺮﻓـﮯ ﺗـﺂﺯﻩ ,
ﺟﻤـﻠــﮧ ﺍﮮ ڪـﮧ ﺑــﮧ ﻫـﯿـﭻ ڪـﺲ ﻧﮕﻔـﺘــﮧ ﺍﮮ ,
ﺣـﺂﻝ ﻣـﺮﺁ ﺑــﮧ ﻫـﻢ ﻧـﺰטּ. . . !
~ دیدے غزلـے سروده عاشق شده بود
~ انگار خودش כּـبود عاشق شده بود
~ افتاد ، شـڪست ، زیر باراכּ پوسید
~ آدم ڪــﮧ כּـڪشتـﮧ بود ، عاشق شده بود :(
دست بر دلم مگذار
میسوزی
! داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده
یـادتــه بـهـــم گفـتـــی تـــو بـه مـن نـمیــای؟؟؟!!
باشه..."من" به "تو" نمیام
ولی دمت گرم..... تــو بـه خــــودت بــــیـــــــا!!!
پسری که تو را دوست داشته باشد تنت را عریان نمیکند بانو!!
بلکه لباس عروس بر تنت میکند...
بفهم ! عشق اگر واقعا عشق بود ،
لذت آن بوسه بر پیشانی خیلی بیشتر از لب دادن بود...
اگر عشق واقعا باشد ، همان دستانت را که میگیرد
حتی برای یک لحظه دیوانه ات میکند
از برق چشمانم مست میشوی
احتیاج به هم آغوشی و همخوابی نیست ..
خلاصه رفیق سرت را درد نیاورم
اگر عشقت مردانگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذت میبرید
چون مطمئن هستی
جایت در میان قلبش ثابت و دست نخوردنی ست!!
لازم نیست هر روز هفت قلم آرایش کنی
که مبادا خوشکل تر از تو دلش را ببرند
خیالت تخت است که تو باهمان قیافه و خود واقعی ات
حاکم ذهن او هستی....
این مطمئن بودن از رابطه یعنی بالیدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت ؛
که یه مرد توی زندگی داری
تا همیشه تکیه گاهته و یقین داری که تنها انتخابش توی زندگی تو هستی و بس.
مــاه ڪِﮧ هَـمیشـﮧ پُشــتــِـ اَبـر نَمےمـانَد!
گاهے هَـــم پُشـتــِـ دَستـــ هـاےِ تُـو مےمانَـد ،
وَقتے گِـریـه مےڪُنےِ ...
پسـر ایــده آل باید ادکلنــــــش تلـــــــــخ باشه
باید وقتی حســــــودی میکنی بغلـت کنه
و بگه من فقـــــط مال تــــو ام دیوونه
باید موقع خرید کردن چشمــــــش دنبال نگاه تو باشه
که بفهمـــــه از چی خوشت اومده
باید وقتی خودتو لـــوس میکنی قند تو دلش آب بشه و ببـــــوستت
وقتی دستاشو میگیری چند لحظه یه بار دسـتاتـــــو فشار بده
که بفهمی حــواسش بهت هست
یه پسر ایده آل در جواب دوست دارم نمیگه منم همینطور،
میگه من عاشقتـــــــــــم ...
یه پسر ایده آل باید بغلش بوی آرامــــش بده نه هوس
وقتی میبینتت اول لپتـو میبوسه و سرتـو روی سینش میذاره
یه پسر ایده آل با تمام وجود دوست داره…
یه پسر ایده آل باید مــــــرد باشه ...
به سلامتی تمام پسرای ایده ال ..
بـه جــرات میگــم :
مــا نسـلی هستـیـم کــه دیگـه ،
لیــوانی واســـمون نمـونـده تـا نیمــه پُـــرشـو ببینیم....!!!
در خلــوت دلــم . . .
بـخــاطــر تـمــام دلــواپــسی هــام ، بــرای تـسکیــن دل بـی قــرارم ،
بــرای تیـمـار زخــم هــایــم ،
بــرای خشـکـ کــردن چشــم هــای خـیـس لحـظات انتـظارم ،
بــرای بــاور صـــداقــت و زدودن ســیاهــی اعـتــمـاد ،
بــرای روشـنـی کــوره راه زنــدگـیــم ،
بــرای لمــس خــوشـبخـتی و فــریادی از تــه دل ،
بــرای شـکسـتن قلـم تـقــدیــر و تـفکــر منـجمـد انـسـان هــا ،
بــرای فــرو ریـخـتـن نمــیشودهــا و شـکستن حـصــار دل ،
بهـــــــانه ایی شـو و بیـــــا . . . !!!
ایــن روزهــا دلـــم اصــرار دارد فــریـاد بــزنـد . . .
امــا . . .
مـــن جـلـوی دهــانـش را مـیگـیـرم
وقـتی میــدانــم کـسی تـمـایـلی بـه شنـیدن صــدایـش نـدارد!!!!
ایــن روزهــا مــن . . .
خــدای سکــوت شــده ام
خـفـقان گــرفـتــه ام تـا آرامــش اهـالی دنـیا خـطـ خـطی نـشـود . . .!!
آرزوی خیـلی هــا بــودم امــا اسیـر قــدر نشـناسی یـکـ نفــر شــدم . . .!!
نـمی خـواهــم بـعــد از مــرگــم
بــه احـتـرامــم یـکـ دقــیـقـه سـکــوت کنـی !
اکـنــون کــه زبـانـت نـیـش دارد ؛
دهــنـت را بـبـنـد ... !
آرامــشي مـليــــح در گــــوشـــه چـشــمــانــم . . .
مـــانـنـد بـارانـي بـــروي شيـــروانـي..
امـــا…
نــاودان نــدارد..!!
غـصـــه هــايــم درون سيـــنـه ام بــه چــــاه مـيـــرونـد . . .
احساسم را به دار اویختم... منطقم را به گلوبستم... لعنت به هردو... که عمری به بازی ام دادند... دیگربس است... میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم...:-(