میخواهی بری؟
بهانه میخواهی؟
بگذار من بهانه را دستت دهم!!!
برو و هرکس پرسید بگو لجوج بود ( **همیشه سرسختانه عاشق بود** )
بگو فریاد میکرد ( **همه جا فریاد میکرد فقط مرا میخواهد** )
بگو دروغ میگفت ( **میگفت هرگز ناراحتم نکردی** )
بگو درگیر بود ( **همیشه درگیر افسون نگاهم بود** )
بگو او نخواست ( **نخواست
کسی جز من در دلش خانه کند** )
این همه بهانه برایت اوردم
حالا اگر میخواهی برو
**به سلامت**
وقتی گند زدی به زندگی طرف.
..
حداقل وقت رفتن..
دهنتو ببند...نگو قسمت نشد...
خدایا.... نسل من.... این همه سکوت تورا.... نمیبخشد..
می ترسم.... ار بی تو بودن می ترسم. از اینکه چشم باز کنم و تو در کنارم نباشی. از این بیداری میترسم. از اینکه دستانم ترا نداشته باشند. از این گمراهی می ترسم. از اینکه برایت بی معنا شوم . از این تنهایی می ترسم. از نبودنت از این همه ترس می ترسم...
خدایــــــــــــــــــا … به حد کافی خیال بافتم … و تنم کردم … یه کم واقعیت شیرین … لطفا
گاهی لازمه کرکره ی زندگیمون رو بکشیم پایین, یه پارچه سیاه بزنیم رو درش و بنویسیم: کسی نمرده,فقط دلمون گرفته.
از آن جمــــــــــــــــله هایی ام
که انتهایش سه نقطه می خواهد …
حال هر طور می خواهی
تفسیـــــرم کــــــــــــــن !
اینکه در قلبمی ، باور کرده ام که تا ابد مال منی ، حتی اگر نباشی ،
حتی اگر مرا نخواهی
تو نمیدانی وسعت عشقم را ، چگونه آهسته بگویم وقتی نمیشنوی
صدای فریادم را...
لحظه های نبودنت تصویریست از یک شب بی ستاره ،
از آن شبهایی که بی قرارتر از دلم دلی بی تاب نیست ،
بدان قدر دلی را که مثل آن در پی عشقش نیست!
تو نمیدانی به خاطرت با گذر زمان از همه دنیا میگذرم ،
تا برسد به لحظه ای که دیگر هیچ فرصتی برای در کنار تو بودن نمانده باشد ،
آنگاه عشقت را با خودم به آن دنیا خواهم برد ،
تا به ساکنان آن دنیا نیز ثابت کنم که بدجور عاشقت هستم...
تمام وجودم به تو وابسته است ، بودنم به بودنت بسته است ،
نشکن دلم را که این دل خسته است!
منی که اینجا زانو به بغل گرفته ام ،آرزوی در آغوش کشیدن تو را دارم ،
منی که تنها تو را دارم...
چشمانم را میبندم و تو را در کنارم تصور میکنم ، ای کاش رویا نبود ،
ای کاش دلم اینک در این لحظه ی پر از دلتنگی تنها نبود...
انگار از همان آغاز ،آغاز من بوده ای ، نفسهای عشق را به من داده ای،
تا از تو به عشق برسم، تا از عشق دوباره به تو برسم...
اینکه تو را در قلبم احساس میکنم ، اینکه عشقم هستی به داشتنت افتخار میکنم ،
همین برایم زیباست ، دنیا را بی خیال ، تمام زیبایی ها در وجود تو پیداست!
نگیر از قلبم بودنت را که قلبم از تپش می افتد ،
نگیر از من گرمی دستانت را که وجودم یخ میزند
اینکه در قلبمی ، باور کرده ام که تو جزئی از وجودمی،
تو نیز باور کن این عشق جاودانه را...